Monday, July 21, 2008

صعود به سبلان





این برنامه در تاریخ 25 الی 28/4/87توسط باشگاه دماوند برگزار شد که 2 نفر از اعضای باشگاه از مسیر یخچال شمالی صعود کردند و بقیه از مسیر شمال شرق موفق به صعود سبلان شدند

Friday, July 4, 2008

پیمایش دره ترکت -گرگان

این برنامه که با سرپرستی آقای محسن صامت مدرس سنگ نوردی از جانب هیئت کوهنوردی استان گلستان انجام شد که با شرکت 35 نفر از کوهنوردان استان گلستان برگزار شد و برنامه حرکت ساعت 6 صبح از فلکه کاخ در روز پنجشنبه شروع شد که پس از 40 دقیقه پیمایش مسیر با ماشین به نخود چشمه رسیدیم که پس از دادن توضیحاتی از جانب اقای صامت و معرفی آقای مسلم آمارلو به عنوان جلودار و اینجانب به عنوان امدادگر تیم در ساعت 8 صبح حرکت را به سمت دشت سردانسر شروع کردیم و پس از 2 ساعت به دشت سردانسر رسیدیم و برای صرف صبحانه 45 دقیقه ای توقف نمودیم و ساعت 11 از سردانسر به سمت علیدیگا حرکت کردیم که مسیر جنگلی و پوشش دست نخورده تری نسبت به جاهای دیگر منطقه داشت درخت های آلوچه جنگلی و ولیک و کندوس به وفور دیده میشد و انواع گل های وحشی زیبا به مسیر زیبایی و طراوت خاصی داده بود , بعد از 45 دقیقه به علیدیگا رسیدیم که چشمه آب کوچکی داشت به توصیه آقای صامت ظرف های آب را پر کردیم و از آنجا پس از 20 دقیقه توقف به سمت منطقه بکر و دست نخورده گاندیسرا حرکت کردیم که یک تیم جلوتر حرکت کرد به منظور باز کردن راه که پوشیده از بوته های تمشک و منزول های تیغ دار که حرکت را دشوار می نمود, واقعا این منطقه بکر بود و پر پیچ و خم و کم کم درخت های سرخ دار از گوشه منار مسیر رخ پیدا می نمود که زیبایی خاصی به مسیر می داد پس از یک ساعت به گاندی سرا رسیدیم که چشمه به مراتب کوچک تری داشت نسبت به علیدیگا , پس از استراحت20 دقیقه ای و توضیح ادامه مسیر از جانب اقای صامت و تاکید ایشان به حرکت سریع تر برای رسیدن سریع به آبشار هایی که قبل از رسیدن به دهنه ترکت باید گذر میکردیم از آنها تا قبل از تاریکی هوا به محل شب مانی برسیم , سپس مسیر را ادامه دادیم به سمت دهنه ترکت باید این نکته رو بگم که از این به بعد مسر شبیه فیلم های راز بقا بود ! از بس محیط دست نخورده و وحشی بود مسیر پر از درختان شکسته یا پوسیده بود که بر اثر باد یا سیلابها افتاده بود روی زمین و حرکت را کندتر می کرد و بوته های تمشک و انواع بوته های تیغ دار که مسیر را پوشانده بود ! تا چشم کار می کرد سرخه دارهای قطور و بسیار کهن دیده می شد ! مسیر کم کم به بستر رودخانه ای پر از سنگ هایی که پوشیده از خزه بود و راه رفتن را بدلیل سر بودن دشوار می کردعلاوه بر اینکه این سنگ ها زیر بوته ها بودند و حرکت تیم را کند و کندتر می کرد پس از حدود 45 دقیقه پیمایش این مسیر آبریز اولین چشمه به این مسیر نیمه خشک شروع شد که با ز هم به کند شدن حرکت تیم و احتیاط در راه رافتن را خواستار می شد و حدود 45 دقیقه دیگری به مسیر ادامه دادیم برای 15 دقیقه به استراحت در کنار مسیر پرداختیم و پس از صرف تنقلات به حرکت ادامه دادیم و پس از حدود 30 دقیقه پیمایش مسیر , راه به سمت کاسه ای که به تشبیه اقای صامت که فقط یک دهنه خروجی اب داشت که به طرف باران کوه بود و ما باید ان را فردا فرود میامدیم و منظره جالبی داشت واقعا مثل یک کاسه بود , که بدنه آن دیواره های سنگی مرتفعی بود و پوشش گیاهی سرسبزی داشت و یک شکاف بزگ در دل این کوه بود که خروجی آب رودخانه به سمت باران کوه بود . که در طول این مسیر چشمه هایی به بستر رودخانه ای که در حال تشکیل بود اضافه می شد و کم کم جلوی حرکت از بستر رودخانه را از ما می گرفت ! واقعا عجب منطقه بکر و وحشی بود مسیر آب رودخانه ذلال , شفاف و خنک بود , پس از حدود 45 دقیقه حرکت در طول مسیر رودخانه به اولین آبشار رسیدیم که حدودا 8 متر بلندی ان بود پس از زدن کارگاه طبیعی به یک درخت و پوشیدن هارنس ها و در اوردن ابزارها برای فرود از ابشارها اماده شدیم و آقای آمارلو جهت زدن کارگاه ها جلوتر حرکت کرد به هماره چند نفر که طناب ها ی مورد نیاز را حمل می کردند و چند نفر که که مسئول هر کارگاه که وظیفه چک کردن تجهیزات و ایمنی کارگاه بودند و چند نفر حمایتچی جهت حمایت افراد زیر کارگاه ها, و 2 کارگاه دیگه که در ادامه مسیر بود را برای جلوگیری از اتلاف وقت تیم زودتر زده شد در ضمن همه کارگاه های روز اول طبیعی بودند , حدود 1 ساعتی عبور از این 3 آبشار زمان ما را کم کرد پس از جمع کردن این کارگاه ها بعد از5 دقیقه به دو راهی ترکت که یک مسیر آن به سمت باران کوه و سمت دیگر ان به ترک میدان ختم میشد که از سمت ترک میدان رودخانه ای به رودخانه اصلی اضافه می شد, اینجا جایی بود که شب باید می ماندیم ! و پس از انتخاب جای استراحت و جمع کردن چوب و برپا کردن آتش به استراحت پرداختیم , بعد از 3 ساعتی آقای صامت جلسه ای را برگزار کرد و 13 نفر از بچه های تیم را در این جلسه دعوت کرد که پس از توزیح اینکه صبح چه ساعتی حرکت را شروع می کنیم و سوال کردن اینکه چند طول طناب داریم و با مشخص شدن اینکه 6 طول طناب داریم و چه مقدار طنابچه و تسمه برای جاگذاری در کارگاه ها داریم برای هر کارگاه 2 نفر را تعیین کرد که یک نفر مسئول کارگاه و دیگری حمایتچی زیر کارگاه و اینکه 12 نفری که این وظیفه را دارند بازوبندی به آنها داده می شود که اولویت فرود از کارگاه ها با انها می باشد به این جهت که پس از جمع کردن کارگاه خود , سریع خود را به اخرین کارگاه برسانند تا اقای امارلو که وظیفه زدن کارگاه ها با ایشان هست کارگاه بعدی را بزند و اینجوری 6 کارگاه فعال در مسیر داریم که جلوی ترافیک و ازدحام در کارگاه ها را می گرفت و سرعت کار را بیشتر می کرد و من را هم به عنوان امدادگر گروه نفر یکی مانده به آخر گروه برای فرود معرفی کرد که در صورت بروز هرگونه مشکلی بتوانم خود را به مصدوم احتمالی برسانم که خوشبختانه مصدومی در این برنامه نداشتیم , و اقا رحمان را هم مسئول جمع کردن کارگاه ها و نفر اخر فرود از کارگاه ها معرفی کرد که من و ایشان با هم می بایست حرکت می کردیم . پس از آن جلسه تما م شد, و فردا صبح پس از بیدار شدن ساعت 7 صبح و صرف صبحانه و جمع کدن وسایل و گذاشتن آنها در پلاستیک های بزرگ و سپس گذاشتن انها در کوله پشتی ها جهت جلوگیری از خیس شدن وسایل , هارنس ها را پوشیدیم و کاربین پیچ ها و هشت های فرود را آماده استفاده بر روی هارنس ها گذاشتیم و تسمه ها و پروسیک های خود حمایت را در کنار هارنس ها گذاشتیم و پس از دقایقی سخنرانی و توضیحات از جانب اقای صامت و گرفتن عکس یادگاری تیم در ساعت 8:30 اماده حرکت شد و نفرات بازوبند دار جلوی همه حرکت کردند و پس از 15 دقیقه پیمایش مسیر دره ترکت به اولین ابشار رسیدیم که با طول 12 متر و بوسیله کارگاه طبیعی زده شده بود و نفرات بترتیب فرود رفتند تا نوبت ما شد و شروع به جمع کردن کارگاه کردیم و طناب را دولا کردیم و فرود آمدیم , و دومین کارگاه در فاصله 400 متری کارگاه اول زده شده بود با طول حدودا 22 متر و این کارگاه را هم فرود رفتیم که بجز اول مسیر بقیه آن بصورت معلق بود , پس از ان دو کارگاه معلق دیگه هم با طول تقریبا 10 متر فرود امدیم و کم کم کارگاه ها به هم نزدیک می شدند. از نظر فاصله و ارتفاع کمتر می شد مسیر آبشارها, سپس کارگاه 5 تا 9 که با ارتفاع 6 تا 7 متر بودند را رد کردیم که در این میان یک کارگاه مصنوعی که با دو رول قبلا زده شده بود و یک کارگاه هم آقای امارلو با زدن دو بلت ایجاد کرده بود , سپس به 3 آبشار آخر رسیدیم که با ارتفاع 3 الی 4 متر بوند که بدلیل حجم زیاد اب حتما کارگاه باید زده می شد که عبور از این 3 برابر خیس شدن کامل بود و این 3 ابشار را با زدن یک کارگاه عبور کردیم و 12 تا آبشار تمام شد ! به باران کوه رسیدیم پس از طی مسیر 5 دقیقه ای به محوطه بارانکوه رسیدیم و ساعت من 11:30 دقیقه را نشان میداد که می گفت پیمایش دره تمام شده ! و پس از صرف نهار و استراحت ساعت 3:30 به سمت شصت کلاه حرکت کردیم و ساعت 4:30 به پای مینی بوس ها رسیدیم و به سمت گرگان حرکت کردیم . برنامه خیلی جذاب و محیجی بود که شاید کمتر پیش بیاد ادم بتونه اینجور جاها رو ببینه ! با تشکر از آقایان صامت , آمارلو و اسدی از برگزاری این برنامه و انجام هماهنگی های لازم برای هر چه بهتر برگزار شدن این برنامه
عکس های این برنامه در اینجا موجود می باشد